قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ - بقره 4 (تحلیل و بررسی تورات انجیل و قرآن)

چگونه آیات صیام و روزه داری را تحریف کردند!

بشم یهوه الله ال رحمن ال رحیم


بارها دیده شده که فرقه های تشیع و تسنن و کلا آنان که به "قرآن و کتب من قبل" ایمان ندارند با متن مقدس آیات وحی چون ملک شخصی خود رفتار نموده اند. آنان با  حقه های کلامی به ظن خود تلاش می کنند تا معنای کلمات آیات را از موضعش خارج و پیام آیه را تحریف نمایند. اما بحمدلله آیات قرآن کریم با قرآن و کتب من قبل، شرح و تبیین داده شده است و لذا هرگونه برنامه ریزی جهت تحریف پیام آیات وحی، بسان آب در هاون کوبیدن است.


در این یادداشت به بررسی نمونه ای از این تحریفات کلامی می پردازیم که پیرامون صیام و روزه داری شیوع داده شده است. ان شاءالله که بررسی تطبیقی آیات ١٨٣ و ١٨٤ سوره بقره با آیات دیگر قرآن، مجال را برای نورافشانی نص صریح آیات فراخ نماید:

 

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿البقرة: ١٨٣﴾


ترجمه: ای کسانیکه ایمان آورده اید، نوشته شد بر شما روزه همانطور که نوشته شد بر افرادی که پیش از شما بودند، باشد که شما تقوا پیشه کنید.


بحث: کسانیکه به قرآن و کتب من قبل ایمان دارند و حق مطالعه تورات مقدس را آنطور که شایسته است ادا کرده اند، مطلع هستند که محور آیۀ فوق چیست و چرا و به استناد به کدامین مضامین کتب عهد عتیق و بویژه تورات مقدس، صیام یا همان روزه مقرر شده است. اما از آنجا که موضوع اصلی این یادداشت آیه بعد است پس بحث را به حاشیه نمی برم و مستقیما به ترجمه آیه بعد می پردازم:


أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ ۚ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۚوَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ ۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُوا خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: ١٨٤﴾


ترجمه: روزهایی مقرر، پس هر کس از شما که مریض باشد یا در سفر باشد پس تعدادی از ایام دیگر، و بر افرادی که توان آن را دارند بازخریدی موجود است، اطعام یک بینوا. پس هر کس رغبت به نیکی دارد پس برای او نیکو است و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است اگر شما بدانید.


بحث: به نکات ذیل از آیه ١٨٤ سوره بقره توجه فرمایید:


1-   مترجمین مذهبی یعنی مترجمین تشیع و تسنن عبارت "و علی الذین یطیقونه" را غلط ترجمه کرده اند. دقت کنید که آیه نفرموده "و علی الذین لا یطیقونه"، یعنی نفرموده بر افرادی که توان آن را ندارند. بلکه فرموده: و بر افرادی که توان آن را دارند. اما مترجمین شیعه و سنی یک "لا" بطور مخفی در ترجمه های خود جاسازی کرده اند و با حربه ای کلامی، عبارت فارسی "طاقت فرسا" را که دلالت بر ناتوانی دارد، به اشتباه در اذهان جا انداخته اند. در حالیکه آیه فرموده: و بر افرادی که توان آن را دارند! و جلوتر برای شما مشخص خواهد شد که منظور توانایی انجام کدام کار است! لیکن برای تفهیم قطعی به بررسی ترکیبات منفی "طاقة" که در آیات دیگر قرآن منعکس شده است بپردازیم تا دیگر ابهامی باقی نماند. لطفا به آیات ذیل دقت فرمایید:

رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ... ﴿البقرة: ٢٨٦﴾

پروردگارا! آنچه توان تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار

قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ... ﴿البقرة: ٢٤٩﴾

گفتند: ما توان جالوت و سپاهش را امروز نداریم

پس ترجمه صحیح آیه ١٨٤ سوره بقره از این قرار است: "و بر افرادی که توان آن را دارند"، نه چیزی غیر! حال توجه شما را به نکته دوم این آیه جلب می نمایم:


2-    واژه فدیه به معنای رهانیدن، آزاد نمودن یا بازخرید کردن فرد از قید یا یک بند می باشد. بر همگان عیان است که آیه ١٨٤ سوره بقره از واژه کفاره استفاده ننموده است بلکه فرموده "فدیة". توجه کنید که دو واژۀ کفاره و فدیه، دو واژه متمایز و منفک قرآنی هستند و فدیه هرگز به معنی کفاره نمی باشد. برای تبیین مستقیم از آیات قرآن اقامه دلیل می نمایم تا قرآن کریم معنی واژه "فدیه" را ارائه نماید:

فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿الحدید: ١٥﴾

پس امروز از شما فدیه ای اخذ نمی گردد و نه از کسانیکه کافر بودند، جایگاه تان آتش است، او قرین شماست و بد جایگاهی است.


توضیح: روز قیامت، انکارکنندگان و کفار با هیچ فدیه ای نمی توانند خود را از آتش، رها، آزاد یا بازخرید نمایند.


فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ .... ﴿البقرة: ١٩٦﴾

و آن کس از شما که بیمار باشد یا به او آزاری از سرش باشد پس فدیه‌ای از روزه یا صدقه یا قربانی.


توضیح: مطابق حکم این آیه، افراد می توانند با فدیه ای بصورت روزه یا صدقه یا قربانی خود را از قید تراشیدن سر، رها، آزاد یا بازخرید نمایند.


پس فدیه به معنی رها کردن، آزاد کردن و بازخریدن یک فرد از قید یا یک بند می باشد و هرگز ربطی به کفاره که در معنی جبران ارتکاب معصیت در آیات دیگر ظاهر شده، ندارد. بار دیگر به ترجمه آیه
١٨٤ سوره بقره برگردیم و با دقتی مضاعف آنرا مطالعه کنیم تا با عملکرد فدیه یا همان بازخرید بیشتر آشنا شویم:


روزهایی مقرر، پس هر کس از شما که مریض باشد یا در سفر باشد پس تعدادی از ایام دیگر، و بر افرادی که توان آن را دارند بازخریدی موجود است، اطعام یک بینوا. پس هر کس رغبت به نیکی دارد پس برای او نیکو است و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است اگر شما بدانید. ﴿البقرة: ١٨٤﴾


نتیجه یادداشت: ادای صیام یا روزه داری حکمی کاملا اختیاری در قرآن کریم است و چنانچه شخص توان و وسع داشته باشد می تواند بجای ادای صیام، تنها با یک فدیه یعنی اطعام یک بینوا، خود را از قید صیام یا روزه داری در ایام مقرر آزاد، رها و بازخرید نماید! به زبان ساده تر، آیه ١٨٤ سوره بقره فرموده که یا صیام را ادا کنید یا آنکه صیام ایام مقرر را با اطعام یک بینوا معاوضه و فدیه نمایید. پس مومنان مختارند که حسب شاکله و شرایط فردی، یکی از این دو را اجرایی نمایند. دقیقا به همین خاطر است که انتهای آیه می فرماید: و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است، اگر بدانید! تا کفۀ ترازوی صیام و روزه داری برای راسخون فی العلم، یعنی آنان که به قرآن و کتب من قبل ایمان دارند؛ ثقل و تجلی داشته باشد.


لذا صیام در ماه رمضان یک حکم اختیاری است، نه یک حکم اجباری! و کسانیکه افراد را به بهانه روزه خواری دستگیر می کنند یا حتی جریمه و شلاق می زنند، نه بر اساس آیات قرآن کریم، بلکه بر پایۀ هوای نفس خود عمل نموده اند و روز قیامت کارشان با الله است! چرا که اساسا مجازاتی برای روزه خواری در قرآن کریم وضع نشده است و اینگونه اکاذیب، ساخته و پرداختۀ فرقه های تسنن و تشیع و احادیث و روایات دست نویس آنان می باشد. پس مشخص شد که مطابق آیات قرآن کریم میتوان با اطعام یک بینوا، قید روزه داری در ایام مقرر را از شانه های خود رها و آزاد سازیم، لیکن از منظر قرآن صیام و روزه داری، ثقل و تجلی خاص خود را دارد.


ختم کلام: اگر به فرموده آیه چهارم سوره بقره عمل می کردیم و به "قرآن و کتب من قبل" ایمان می آوردیم و حق تلاوت کتب مقدس را به تدقیق ادا می کردیم، در دام احادیث، روایات، سنن و سیره نویسی خودساختۀ تشیع و تسنن گرفتار نمی شدیم! حقیقتا کمترین سزای پشت گوش انداختن "قرآن و کتب من قبل" آن است که امروز حجج، رمضان، چهار ماه حرام، لیله القدر و لیال عشر شیعه و سنی هیچ موعد معین و مشخصی ندارند و بطور شناور تمام فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان را آزادانه چرخ می زنند! در حالیکه ایام الله، مواعیدی مشخص و مقرر هستند و آنان که حق تلاوت "قرآن و کتب من قبل" را بجا آورده اند، آن ایام را می شناسند. لذا برادرانه به شما توصیه می کنم که دست از "شرک فرقه بازی" بردارید و از منگوله کردن کلام بشر (یعنی احادیث، روایات، تاریخ، سنن، قصه ها و داستانها و شان نزولات مهمل و خودساخته و حتی نظرات بی پایه و اساس شخصی) به متن مقدس قرآن و کتب من قبل اکیدا خودداری کنید تا خشم الله بر شما افروخته نگردد. شاید او به واسطۀ تغییر رویه و بازگشت، ما را از محضر شیطان و آتش دوزخ فدیه رساند. باشد که همه ما فدوی الله شویم. ان شاءالله!


والسلام علی من اتبع الهدی. 

نظرات 17 + ارسال نظر
نسیم شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:39 ب.ظ

سلام

دوست محققم ، شما که اینقدر خوب و با دقت تحقیق فرموید یه مروری به مجموع دو آیه بفرمایید. آیه اول وجوب روزه در ماه رمضان را اشاره کرده است ودر آیه دوم در مورد کسانی که نمی توانند ادا کند راهکار ارائه کرده است که یکی از آنها اطعام فقرا در صورت توانمندی می باشد . این هیچ ربطی به اختیاری بدون روزه در رمضان ندارد. البته که هرکس از ظن خود شد یار من ...

با تشکر

و علیکم السلام.

نه به معنای واژه "فدیه" دقت کردید، نه به اینکه اطعام مسکین عین اجرای حکم "مکتوب" است. نه به اینکه موعد رمضان امروزی خودساخته و ناصواب است.

به هر حال تشکر از نظرتان.

lp دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:22 ب.ظ

باتشکر
لطفا در مورد موعد واقعی رمضان و ... نیز توضیحاتی ارائه فرمایید

با تشکر از شما.
حقیقتا پاسخ به این سوال در وسع یک نظر نیست. اما اگر شما تورات مقدس را مطالعه کنید و اوقات 4 ماه حرام و مناسک آن را از تورات استخراج کنید، اگر به چند آیه در کتاب ایوب نبی و امثال دقت فرمایید، به پاسخ می رسید. تذکر اینکه تقویم یهود و مسیحیان امروز، بهیچ عنوان ملاک نیست. بلکه آنچکه در تورات بعنوان اولین شریعت الله برای بشریت تعیین شده است، همان ایام الله یعنی روزهای الله است و ملاک می باشد که در قرآن هم به صورت حج اکبر و حجج و شهور حرام و لیله القدر و لیال عشر نام برده شده است، اما توضیح آن و زمان آنرا در تورات پیدا می کنید. ان شاءالله فرصت شود، چیزی هم در این خصوص من یا دوستان دیگر منتشر می کنند.

[ بدون نام ] دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:48 ب.ظ

در مورد حکم سنگسار بین قران و تورات اختلاف میباشد چگونه توجیه می کنید ؟

با سلام. دین یکی است و آن اسلام است، لیکن الله تام الاختیار است که در تورات متفاوت از قرآن حکم کند. ... ان الله یحکم ما یرید (مائده 1)... الله حکم می کند هرطور که بخواهد. از آنجمله حکم "خمر" هم هست که در قرآن صریحا "اثم" و "عمل شیطان" معرفی شده است و در کتب من قبل حکمی ندارد.. پس شارع دین یعنی الله مسبب این تخفیفات یا سنگین شدن های احکام است. این گفتگوی صوتی به همین موضوع اختصاص دارد:
http://noorpods.blogsky.com/1392/02/23/post-25

دوست سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:34 ب.ظ

سلام علیکم

در باره مقاله مناظرات انتخاباتی .... سخنی دارم که امیدوارم مورد توجه دوست عزیز قرار بگیرد .

با اینکه با نظرات جنابعالی در باره ی به بیراه رفتن فرقه های به اصطلاح مسلمان از طریق ما انزل الله کاملا موافقم منتها در باره ی آیه ۱۸ سوره ی زمر دیدگاه متفاوتی با شما دارم .

در حقیقت مجموعه ی ما انزل الله با عنوان کتب آسمانی همگی احسن و بهترن شناخته می شوند و ما نباید آنها را به خوب و یا خوبتر تقسیم کنیم .

تفاوت در بعضی از احکام مانند طلاق به شرایع برمی گردد نه به خوبی و یا بدی یک حکم . محتوا و اصل پیام موسوی . عیسوی و محمدی همه یکیست منتها در شرایع متفاوت است و عمل به هر کدام از آنها موجب مسلمانی می شود اینکه شما در باره حکم طلاق می گوئید باعث رخنه سلایق در قبول و یا رد یک دستور تعبدی می شود و با آنچه که در باره ی آن تبلیغ می کنید ( قرآن کریم و کتب من قبل: تنها انوار هدایت ) منافات دارد .

اینکه چرا واژه القول مفرد و مجرد در ایه ی مورد نظر آورده شده در قران سابقه داشته . توجه کنید به ایه ی ۸۶سوره ی نحل

وَ إِذا رَأَى الَّذینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکاذِبُون

فالقوا الیهم در جمع بودن جمع است منتها باز هم ؛ القول ؛ مفرد و مجرد بکار گرفته شده است .

متشکرم

و علیکم السلام.

معتقدم که همه کتب بما انزل الله احسن هستند و احسن هم صفت تفضیلی نیست! بلکه این قواعد صرف و نحو و گرامر نوشته شده توسط ایرانیان است که آنرا "صفت تفضیلی" به من و شما معرفی نموده است. اگر در آن یادداشت دقت فرمایید اینجانب از ترجمه کردن واژه احسن طفره رفته ام! تا شبهه خوب، خوبتر، عالی بوجود نیاید!!

در مورد تفاوت شرایع در کتب دین اسلام هم مفصل بحث شده است و هرگز شریعت ها را به خوب و بد تقسیم نکرده اند:
http://noorpods.blogsky.com/1392/02/23/post-25/

هدایت الله در سفینه کلام وحی قرار دارد و انسان با استماع اقاویل مردم هدایت نمیشود. پس تنها ماخذ هدایت "کلام الله" است، نه اقاویل مخلوقات. لذا القول در آیه 18 سوره زمر قطعا به بما انزل الله اشاره دارد، نه کلام مردم.

در مورد آن آیه ای که آوردید... واژه ای مثل "کتب" هم هست که حسب شرایط آیات مفرد یا جمع ترجمه میشوند (ذلک الکتب).. و نمونه های اینگونه زیاد است. اما آنچکه شما آورده اید با پیام آیه 18 زمر همخوانی ندارد و خارج کانتکس بحث استماع قول است.

همچنین تشکر از نظرات شما.

salma پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام.به یاری الله منتظر مقاله های بیشتری ازتون هستم. هم درباره ی ماه رمضان و هم خط عبری و موضوعات پیرامونش. الله حافظتون.

و علیکم السلام. تشکر از شما. ان شاءالله.

یه دوست سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:41 ق.ظ

سلام
دوست عزیز! شما که مدعی دفاع از کتب الهی هستید چرا کلمه ی «یهوه» را به «بسم الله الرحمن الرحیم» افزوده ای و الف و لام را هم از «رحمن» و «رحیم» جدا کرده ای! لابد چند روز دیگه هم کلمه «الله» رو بکلی حذف می کنی و به همون «یهوه» اکتفا می کنی! «بسم» را هم «بشم» نوشته ای. بعنوان دفاع از قرآن در کلمات و آیات دست بردن درست نیست.
و اما بعد؛ بنده چند سالی است که بطور تحقیقی تورات را مطالعه می کنم. حتی سعی کردم زبان عبری را هم فرا گیرم ولی متاسفانه بدلیل مشکلات موجود توفیقی نیافتم. تورات کتابی است مملو از کلمات و عبارات غریب بخصوص در حوزه جغرافیا و خداشناسی که بدون راهنمایی کسی که مدعی تورات فهمی است نمی توان متوجه آن نکات شد. انجیل را هم هر بیست و هفت کتاب آن را و حتی انجیل برنابا خوانده ام. را بارها خوانده ام. اینها را گفتم که روشن شود دوست دارم بدون هیچ گونه تعصب و جانبداری از هیچ یک از این ادیان با هم گفتگو کنیم. اگر شما قسمت های مختلف این کامنت را قبلا پاسخ داده اید, لطفا آدرس آن را بیان فرمایید تا مطالعه کنم. من از بکاربردن کلماتی مانند «قرآن کریم», «تورات مقدس», «انجیل عزیز» و از این قبیل حذر می کنم چون بنده از روی احساس و اعتقاد حرف نمی زنم که اگر چنین باشد دیگر نیازی به بحث کردن با شما ندارم.
در ضمن بنده تمام بیست و نه فایل صوتی پادکست ها را هم دانلود و بارها گوش کرده ام.
تحقیق در مورد محتوای این کتب بدون انجام مراحل معینی به نتیجه نمی رسد. مساله اول اینکه وجود خالقی برای جهان برای ما اثبات شود تا متعاقبا بپذیریم او در خلقت خود داری برنامه ی معینی است و بالطبع به تنها موجود ذی شعور و متفکر و صاحب اختیاری که خلق کرده یک پلان راهنما داده است تا در جهت آن برنامه ی کلی حرکت کند. مساله دوم این است که برای ما ثابت شود این نقشه ی راهنما یا همان کتاب خدا اصالت خود را حفظ کرده و دست نخورده در اختیار ما قرار دارد. اینکه بگوییم خدا خودش گفته کتابش را از تحریف مصون می دارد, قبول نیست. خدا در کجا گفته که این کتابها مطلقا کلام او هستند؟ در همین کتبی که قرار است ثابت شود که از جانب خدا یا غیر خداست؟؟ مساله سوم این است که با پذیرش اینکه این کتب دست نخورده از جانب خدا در اختیار ما قرار دارند, وارد محتوای آنها شویم و از آنها استفاده کنیم, یعنی همان کاری شما و دیگران می کنید.
مساله اول را رها می کنم چون فکر می کنم هر دو وجود خدا را قبول داریم هر چند بنده هیچ یک از دلایلی که برای اثبات وجود خدا تا کنون مطرح شده را قبول ندارم. مساله دوم یعنی اثبات دست نخوردگی کتبی که ادعا می شود از جانب خداست, مساله ای غیر قابل اغماض است. بدون حل آن حتی یک قدم نمی توان جلوتر رفت. برای حل این مساله به هیچوجه نمی توان از خود این کتابها کمک گرفت. چون از معدود کسانی هستید که این سه کتاب یعنی تورات و انجیل و قرآن را با هم قبول دارید و دست نخورده می دانید, دلایلی بر این ادعا ارائه دهید تا اگر در این زمینه به توافقی رسیدیم آنگاه وارد مساله سوم شویم که هم اکنون شما به آن مشغولید.
با تشکر

و علیکم السلام! ... دوست گرامی:

دو نگاه به مقوله دین موجود هست: 1- درون دینی 2- برون دینی

مساله "اثبات" یک مقوله "برون دینی" است. بعبارت دیگر شما هیچ آیه ای در قرآن برای "اثبات" هیچ موضوعی ندارید. چرا که گفتمان اثبات یک گفتمان کاذب است که پیمانه ها و ترازوهای آن ساخته و پرداخته شده مدرسه آتن است، نه قرآن کریم! ... برای همین است که هیچیک از مقوله های دین را نمی توان اثبات کرد یا بعبارت صحیح تر از مدخل برون دینی به بحث گذاشت. یعنی مشکل از مدخل است، نه مشکل از دین...مشکل از ابزار تفحص است، نه سوژه مورد جستجو.

در مورد کلمه مقدس یهوه یادداشتی در همین وبلاگ موجود است لطفا به آن رجوع کنید. در مورد "شم" و "ال" عرض کنم که بد نیست به آغاز نامه سلیمان به ملکه سباء که 3000 سال پیش با ب شم الله ال رحمن ال رحیم آغاز شده و در قرآن نیز مکتوب است، نگاهی بیندازید.. "ال" به معنی قدر قدرت و ذی قدرت است و شم هم به معنی ویژگی و شِمّ چیزی است.

با تشکر.

یه دوست چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:17 ب.ظ

ضمن سلام
دوست گرامی, من اصلا راجع به دین بحثی نکردم که فرموده اید نمی توان مقولات دینی را اثبات کرد.. من راجع یه یک شیء مادی صحبت می کنم. راجع به صفحاتی که بر روی آنها چیزهایی نوشته شده. طبق همین تاریخی که بر اساس محتوای همین کتب نقل می شود هم معلوم می شود بشر همواره وجهه مادی قضیه برایش مقدمتر از وجهه ی محتوایی آن بوده است. بهمین خاطر هم به کسی که ادعای نبوت و رسالت می کرده می گفتند: ما اصلا به تو گوش نمی دهیم مگر اینکه ثابت کن که آنی هستی که میگویی (یعنی ثابت کن که پیام آوری از جانب آفریدگار جهان هستی).
اگر دینی نتواند از هویت مادی و فنی خود در بستری از تاریخ که ادعا می کند حضور داشته دفاع کند, آنگاه اسم آن شیادی است برای سرکیسه کردن دنیا به نفع خود. در حال حاضر ده ها دین مختلف در دنیا وجود دارند که هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند و در بسیاری موارد هم متضاد هستند. تمام آتشی که در دنیا برپاست هم بخاطر این است که هر یک از این ادیان خود را بر حق دانسته و در پی نابودی ادیان دیگر است و دنیا را ملک خود می داند.
من کاری ندارم در قرآن چه هست و چه نیست. یا در تورات یا آنجیل. لطفا به محتوای این کتب اصلا وارد نشوید. شما باید اول ثابت کنید اینها سخنان خدا هستند. مدرسه ی آتن و داستانها و غولهای علمی که برای آن نقل می شود هم افسانه ای بیش نیست و ارزش بحث کردن ندارد.
در مورد تحریف آیه ی قرآن هم با توجیهاتی از اصل مساله طفره رفته اید. چون من کاری ندارم سلیمان چه نوشت و یهوه مقدس است یا نه. من می گویم چرا آیه ای از قرآن را که معتقید کلام خداست تحریف کرده اید. هیچ جای قرآن بجای بسم, بشم نیست. هیچ جای قرآن هم کلمه یهوه نیست. هیچ جای آن هم الف و لام به آن معنی که شما فرموده اید نیست. دم خروس بزرگتر از این نمی شود.

و اگر کتابى نوشته در کاغذى بر تو فروفرستیم و آن را با دستهاى خویش لمس کنند، کسانى که کافر شدند هر آینه گویند: این نیست مگر جادویى آشکار. (انعام 7)

با سلام. قبلا به شما گفتم مباحث دین، مباحث "اثباتی" نیست. اما باز حرف خودتان را تکرار کردید: " شما باید اول ثابت کنید اینها سخنان خدا هستند. " ... شما یا از وجوه فنی گفتمان اثبات بیخبر هستید یا از قرآن یا هر دو! ... قبل از شما هم از این حرفها می زدند:

گفتند: آیا شما مى‌دانید که صالح فرستاده‌اى است از سوى پروردگار خویش؟ گفتند: ما بدانچه او بدان فرستاده شده ایمان داریم. ﴿الأعراف: ٧٥﴾

پس دقیقا عکس ادعاهای شما، ملاک وجه محتوایی پیام است، نه اینکه آثار مادی و فنی آن در عرصه تاریخ چه باشد یا چه نباشد. مگر اینکه شما با نگاه کارل مارکسی بخواهید قرآن را "اثبات" کنید!!

برای تفهیم واژه یهوه و ریشه های آن در قرآن:
http://quraninmylife.blogsky.com/1389/12/14/post-7/

برای تفهیم کلیات لسان وحی و مسائلی که طرح کردید نیز به یادداشت "هذا من فضل ربی" همین وبلاگ و دو یادداشت بعد از آن رجوع کنید.

یه دوست پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:12 ب.ظ

سلام دوست من
عدم ورود شما به بحث مبنایی و مهم اثبات انتساب کتب تورات انجیل و قرآن به خالق هستی و عدم تحریف آنها قابل درک است. بنابراین از آن می گذرم. در همین قرآن که مدعی دفاع از آن هستید و به سود تورات آن را تحریف می کنید هم اشاره شده که: « ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولیک کان عنه مسؤولا» یعنی به پیامبر اسلام می گوید از چیزی که بدان علمی نداری پیروی نکن چون گوش و چشم و دهان همه درمورد آن مسوول اند. در اینکه من از وجوه فنی گفتمان بی خبرم یا شما هم اگر کسی به این وبلاگ مراجعه کرد قضاوت خواهد کرد. و اما, با توجه به اینکه جنابعالی در گفتگوهای پادکست های صوتی مرتب میان گفتمان قرآنی آقای عدل محمدی می دوید و می فرمایید تورات مقدس هم در فلان قسمت چنین گفته است. به نظر می رسد که اطلاعات مفیدی از محتوای تورات دارید. آیا موافقید چند تا سوال از محتوای تورات از شما بپرسم یا خیز. در ضمن آن بحث یهوه را هم چندسال پیش خوانده ام و نیازی به تفهیم آن نیست.

با سلام. بعید است در حالیکه شما مدخل دیگری را بجز مدخل "اثبات" به رسمیت و اصالت نمی شناسید و آن آیه قرآن را هم به نفع گفتمان اثبات ضبط و تحریف کردید، بتوانیم گرد واوی از کتب اجتماع کنیم. بحثی که تا اینجا ابتر و بی ثمر مانده است، نیازی به ادامه دادن ندارد.

دوستی دیگر دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:58 ق.ظ

سلام
با کسب اجازه من این نظر را درارتباط با نوشته های آقای "یک دوست" می نویسم
ببینید بحث آقای" یک دوست" بی مبنا نیست،ایشان می پرسند برای یک ناظر بی طرف که الان می خواهد شروع به کار با متن مقدس نماید، چه میزان و ترازویی وجود دارد که متون مقدس ادیان گوناگون را با آن بسنجد و تصمیم بگیرد
بینید بالخره این یک واقعیت است که یک عده ای همین الان بیرون دین ایستاده اند،و "برون دینی" هستند خوب حالا ابزار اینها چیست
قبول تفکر یونانی وارد انتزاعیات شده "آفتابه لگن هفت دست،شام و ناهار هیچ چیز" ولی به قول خود آقای "علیرضا" تفکر و تعقل که معادل با یونانی گری نیست
اصلاً به عنوان یک دوست پیشنهاد می کنم مبنای گفتگو را بر چگونگی تفکر و حقیقت سنجی امور بنهیم
با تشکر و تقدیر

با عرض سلام و تشکر از نظر شما.

بنظرم اولین مساله افرادی که خارج از دایره دین ایستاده اند، مساله خلقت است. مشکل جماعت ناباور در یک جمله خلاصه میشود: عدم اعتقاد به خلقت.
چرا که اگر شما خلقت را قبول کنید، پس قطعا باید به وجود خالق واحد هم اعتراف نمایید و در آن صورت در همان لحظه خودتان (و همه ابناء بشر) را در کرسی مخلوق پیدا می کنید. و مشخص میشود که مخلوق به خالق خود "مدیون" است. چرا که خلقت خود را مدیون خالق می باشد.
همین دیون هستند که مقدمه ای برای انتظار می باشند. انتظار برای آنکه خالق نه تنها با مخلوق خود تکلم نماید، بلکه کار تا جایی پیش می رود که خالق در موعدی مشخص حتی قرار ملاقات نیز می گذارد (وعده در طور سینین و تکلم الله با بنی اسرائیل در ابری از تاریکی!).

پس در دین اسلام، خالق یک توهم و یک خیال ذهنی و درونی مثل وجدان یا اله های دیگر نیست! بلکه وجودی صاحب همه قدرتهاست که حتی با مخلوقات خود موعد و قرار ملاقاتی هم گذاشته است تا طی آن حکم و کتاب و نبوت را در خاندان آل ابراهیم قرار دهد.
حالا شما خدایی را در طول تاریخ معرفی کنید که اینطور حتی "آثار مادی" از خود بر جای گذاشته باشد!؟ و اینطور همه تاریخ مادی بشریت را متحول کرده باشد؟

abd سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام. متاسفانه این استدلال شما خیلی ضعیف بود زیرا
اولا به معنای دقیق واژه اطاقه توجه نکردید چون اطاقه یعنی چیزی در نهایت طاقت باشد یعنی انسان می تواند آن را انجام دهد ولی باید برای انجام آن نهایت توان و طاقتش را به کار بگیرد. این امر را در فقه، امری همراه با عسر و حرج می نامند. روزه برای این افراد اختیاری است و در روایات به عنوان مثال به پیرمرد و پیرزن و زن باردار و کسی که بیماری عطاش(تشنگی مفرط) دارد مثال زده شده است.
ثانیا به آیه بعدی توجه نکردید که «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ » که فعل امر است و دلالت بر وجوب دارد
ثالثا بر اساس خود قرآن، باید در تفسیر آیات به پیامبر(ص) مراجعه کرد و ایشان مبین قرآن است (نحل:44 و 64) خیلی عجیب است که شما روایات مورد اتفاق شیعه و سنی را (که بدان معناست که پیامبر ص قطعا این سخن را فرموده است) ساختگی می خوانید.
در نهایت از خدا بترسید و از تفاسیر دلبخواهی و ساختگی بپرهیزید تا در پیشگاه قرآن وصاحب قرآن و آورنده آن شرمنده نباشیم.

با سلام.

شهادت در فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ با استناد به بستر متن به معنی در سفرنبودن و مریض نبودن است. متذکر می شوم تا پرده ضخیم اقوال بشری (احادیث و روایات) جلوی چشمان کسی را گرفته باشد، تفهیم پیام تطبیقی قرآن عملا غیرممکن است. چرا که با استناد به قرآن پیامبر حتی در مقیاس تعیین رنگ یک گاو که موضوع ذبح است، حق اظهارنظر ندارد! حالا عجیب است که شما از افراد می خواهید که بجای آنچکه نازل شده (یعنی قرآن)، تابع قول بشر (یعنی باطل) باشند! این درخواست شما با نص کتب مقدس تناقض دارد.

در مورد معنی یطیق، آیات تطبیقی که ارائه شده را دقیق مطالعه کنید. پاسخ در خود متن قرآن موجود است و نیاز به مجبور کردن قرآن کریم به اطاعت از فقه سرهم بندی شده وجود ندارد!

یه نفر جمعه 17 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:00 ب.ظ

سلام
بهتره یه تجدیدنظر توی اعتقادات تون کنین و بیش تر تحقیق کنین؛ البته شک خوبه ولی درصورتی که آدمو به یقیق برسونه.
مثلا همین آیه 184 بقره:
یطیقونه از باب افعال هست و در زبان عربی میشه اونو منفی هم ترجمه کرد که با آیه همخوانی داره (طاقت و توان ندارند)

و علیک السلام.

برای همین است که اول بستر محلی آیه و بعد بررسی موضوعی انجام می دهند تا از شک و شبهه رها شوند:

واژۀ "فدیه" تعیین تکلیف کنندۀ پیام آیه است. فدیه به معنا رها شدن از بند یا یک بار است و آیه فرموده که طوق صیام را می توان با اطعام یک مسکین فدیه داد. یعنی می توان بجای صیام، مسکینی را غذا داد. این صراحت آیه است. ممنون.

ناشناس پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 01:14 ق.ظ

اگر روزه اختیاری بود نیازی نبود که بفرماید ،هرکس مریض بود نگیره.بنظرم در مورد این آیه شما به بیراهه رفتید

تشکر از نظرتان.... قرآن را مطالعه کنید، سیاق بیان قرآن با یک رمان یا قانون اساسی فرق دارد. باید کل آیات را مورد بررسی قرار داد نه بخشی از یک آیه را.

محمد جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:58 ب.ظ

آقای غیر محترم تو که از قران و ادبیات قران و بخصوص ادبیات عرب هیچ چیزی حالیت نیست غلط میکنی در مورد دین حرف میزنی
اولا که کتب که در آیه اومده به معنای وجوب است کتب ای وضع ، نوشته شد یعنی وضع شد یعنی قرار شد که به معنای وجوب است
ثانیا شما یک آیه را گرفتید و آیه دیگر را رها کردید که این خیانت به قرآن است آیه بعد خدای متعال صریحا میفرماید فمن شهد منکم الشهر فلیصمه
هرکس ماه رمضان را دید باید روزه بگیرد و اینجا دیگر صیغه امر است و وجوب را صراحتا می رساند
هم بیسوادی هم خائن

ابتدا اشاره کرده "ایاما معدودات" ... شما اگر بقول خودتان سواد دارید این ایام قرآن و شهر رمضان را بر اساس قرآن برای ما مشخص کنید تا بحث ادامه یابد.

ممنون.

محمد جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:10 ب.ظ

خواهش میکنم کمی در این آیه تامل کنید
خدای متعال می فرماید وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ
ما قران را به تو نازل کردیم تا تو برای مردم آن را تبیین کنی
یعنی قران نیاز به بیان و تبیین دارد که آن فقط کار پیامبر است نه کار تو و من
برای فهم قران باید بروی سراغ اهل بیت و لا به بیراهه می روی همچنانکه به بیراهه رفته ای بیچاره

با سلام و تشکر از شما.
در همان قرآنی که شما از آن آیه آورده اید فرموده است که کار تبیین را "الله" انجام می دهد و محمد صرفا یک "رسول" یعنی فرستاده است و وظیفه ای جز ابلاغ کلام وحی را به مردم نداشته است... این هم آیاتی که تعدادشان بیشمار است... بدانید که تبیین به معنای در بین گذاشتن چیزی با کسی است و وظیفه رسول را قرآن مشخص می کند نه شما !!

وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿النور: ١٨﴾
کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿البقرة: ٢٤٢﴾

شما محمد را به پیامبری قبول ندارید!..... از نظر شما محمد "پیامگر" است نه پیامبر.

موفق باشید.

اهل القرآن. سه‌شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1397 ساعت 12:38 ق.ظ

سلام علیکم.
مقاله تان را قرائت کردم آفرین برشما .
حقیقتا این مقاله، به نوبه خود بدیع و جالب بود و حداقل کاری که کرد موجب شد تا بنده به تعقل و تفکر بیشتر رو کرده و سعی کنم تا من بعد، قرآن کریم را با تدبر بیشتری قرائت نمایم.
نظرتان را در خصوص مردود بودن تمام فرق و مذاهب مختلفه شیعه و سنی... صددرصد قبول داشته و با دلیل قاطع از قرآن کریم و عقل سلیم موافقم. احسنتم.
دوست من.
اگر صلاح می دانید لطف کرده و عقیده و باور دینی خود را مرقوم نمایید.
ومن الله التوفیق.

با سلام. درخواست دارم با طرح پرسش های متعدد در سایت www.noorpods.com به بررسی و بیان آیات قرآن بپردازید.

عبدالله جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 01:22 ق.ظ

سلام
یطیقونه یعنی کسانی که روزه طوق گردنشان باشد.یعنی طاقت فرسا باشد.و علی الذین یطیقونه میشه و بر کسانی که روزه طوق گردنشان است .این مشخصه.چرا جاده خاکی میری؟برادر محترم خوب توجه کن.موضوع بحث چیه؟روزه داریه
میگه اگر روزه داری طوق گردن کسانی باشه یه نفر مسکین را سیر کنه.

سلام. کلمات را با خود قران معنا کنید، نه از جایی دیگر:

ریشه طوق به معنای "چیزی را به گردن آویختن" دلالت دارد مانند: سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ . پس علی الذین یطیقونه یعنی بر کسانیکه روزه به گردنشان است. که اصطلاحا همان مکلفین هستند. یعنی کسی که کاری به گردنش است مکلف به انجام دادن آن کار است. (نه اینکه بر گردنش سنگینی می کند). امروز هم میگوییم فلان کار به گردن من است یعنی باید آنرا انجام دهم و مکلف به انجام آن هستم. پس بحث سبکی یا سنگینی بار نیست. بلکه بحث لزوم انجام تکلیفی است که به گردن داریم.

پس یطیقونه به همه کسانیکه روزه به گردنشان است (یعنی باید روزه بگیرند) دلالت دارد. در این حالت قرآن فرموده می توانند فدیه یعنی "عوض" دهند. یعنی یا روزه بگیرید یا عوض آن گرسنه ای را سیر کنید.

بازهم آیه را بخوانید و فکر کنید چرا قرآن نفرموده "کفاره". بلکه فرموده "فدیه". و چه فرقی بین کفاره و فدیه وجود دارد.

موفق باشید.

اهل القرآن جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 03:08 ق.ظ

سلام علیکم
ممنون از شما برادرمان که آیات شریفه ۱۸۳ و ۱۸۴ سوره بقره را در خصوص روزه ماه رمضان، به خوبی تمام و انصافا نیز علمی و مستدل، مورد تدبر قرار داده و با شجاعت و شهامت، نظر خود را بیان فرمودید.
بنده این پست عالی و حتی همه نظرات ذیل آن را با دقت و حوصله مطالعه نموده و به شما بزرگوار بارک الله گفتم.
شما در این پست خوب تان، عبارات "یطیقونه" و "فدیه" و تفاوت فاحش "فدیه" با "کفاره" که اتفاقا واژه "کفاره" در آیه صیام نیامده است را و باز عبارت "سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمه" (در قسمت نظرات و البته در پاسخ به کاربری،) ایضا نبود هیچ آیه ای دال بر عقاب و کیفر کسی که روزه نمی گیرد ... به بحث گذاشتید که واقعا جای تحسین دارد.
همینطور به تنها وظیفه پیامبران الهی علیهم السلام که ابلاغ وحی الهی است و انکار هرگونه فرقه و مذهب و مکتب چون: شیعه و سنی...، و قول البشر و حدیث و روایت های ساختگی و من درآوردی و تفسیر و شان نزول و سیره و سنت که طبق موازین کلام وحی، از زمان آدم ابوالبشر الی یوم القیمه، منبع تشریع و ملاک دین اسلام نبوده و نخواهد بود، اشاره نمودید و در حقیقت یادآوری کردید که تنها منبع تشریع و ملاک شناخت آیین اسلام، فقط وحی خداوندی است و وظیفه بندگان هم، ایمان به کتب الهی و عمل به دستورات آنها می باشد.
حال حقیر، من باب اطمینان و یقین بیشتر نسبت به صحت نظر شما مبنی بر اختیاری بودن گرفتن روزه، مشروط به دادن فدیه و عوض، که طعام مسکین باشد، و البته رجحان روزه گرفتن بر دادن فدیه و عوض، به دلیل عبارت "و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون" خدمت تان یک پرسش دارم و آن این است که:
با عنایت به قید "کما" در آیه شریفه که می فرماید: "کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم" بفرمایید آیا در کتب من قبل مانند: تورات و انجیل، هیچ اثری دال بر وجوب روزه بر امت های گذشته وجود دارد یا خیر؟
اگر دارد، به چه نحوی است؟ باز فدیه و عوض پذیر می باشد یا نه؟
خداوند همه ما را هدایت و عاقبت بخیر نماید.
درود بر شما و التماس دعا.
ربنا آمنا بما انزلت واتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین.
...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد